ننه علی در آخرین روزهای عمرش هم هشیار و سالم بود
و حواسش به همه چیز بوده بنابراین بعید است حتی از روی کسالت هم حرفی مبنی بر تخریب آلونکش زده باشد. او علیرغم این که بی سواد بود اما کل قرآن را حفظ بوده و مقررات بسیار جالب توجهی هم برای زندگی داشت. یکی از این مقررات این بود که پرچم های متحد الشکل مزار شهدا را هر هفته پنج شنبه ها جمع آوری می کرد و همه آنها را می شست. بدون وقفه این کار را می کرد. خصوصا پرچم های قطعات 24، 26 و 27 که به محل خاک سپاری فرزندش نزدیک بود.
امیری ادامه داد: بعد از شست و شو هم بسیار مقید بود که هر پرچم دقیقا سر جای قبلی خودش برگردد و مثلا پرچم مزار شهید فهمیده را بر سر مزار شهید صیاد شیرازی نگذارد. من از او سوال کرده بودم که خب چه فرقی دارد؟ همه اینها پرچم ایران است و مهم نیست که جایشان با هم عوض بشود. اما ایشان گفته بود: ننه! اگر آن شهید راضی نباشد که من پرچمش را روی قبر یک نفر دیگر بگذارم، این حق الناس است و من به جای صواب گناه کردم. این نشان می دهد که که این زن واقعا یک اسطوره بوده و مبنای همه چیز را قواعد دینی و مذهبی قرار می داد.